امور انسانی و اخلاق در مهندسی صنایع
1- مقدمه
مبحث اخلاق و امور انسانی در تمامی رشته های مهندسی نمودی برجسته دارد از جمله در مهندسی صنایع. این نمود از دو جنبه قابل بررسی می باشد که اتفاقا تفاوت مهندسی صنایع با دیگر رشته ها نیز در همین دو جنبه است. اولین جنبه که در تمامی رشته های مهندسی و از جمله مهندسی صنایع مشترک می باشد، اصول اخلاقی و انسانی حاکم بر رفتار و عملکرد مهندسین، یعنی کاربران علوم مهندسی است. این اصول روابط مابین مهندس و جامعه، کارفرما، کارگر و دیگر ذینفعان را تبیین و تنظیم می کند. این اصول که عمدتا تحت عنوان اخلاق حرفه ای شناخته می شوند، در تمامی رشته های مهندسی با نام کدهای اخلاقی معرفی می گردند. جوامع حرفه ای مهندسی در تمامی رشته ها نظیر ORSA, INFORMS, ACM, IEEE, SCC, SCM&IEEE و غیره، همگی علاوه بر اصول کلی، کدهای اخلاقی ویژه مهندسین شاغل در حوزه تخصصی خود را نیز دارند. مهندسی صنایع هم کدهای اخلاقی خود را دارد، ازجمله کد ارائه شده توسط PIIE (انجمن مهندسی صنایع فیلیپین).
دومین جنبه در مبحث اخلاق و امور انسانی که می توان با اطمینان آنرا مختص مهندسی صنایع دانست، عجین بودن کل این رشته با این مبحث است. در اینجا دیگر صحبت از اصول اخلاقی نزد کاربران مهندسی صنایع نیست، بلکه بحث بر سر این است که روح رشته مهندسی صنایع با امور انسانی عجین شده و گره خورده است. امری که در رشته های مهندسی فیزیک پایه کمتر قابل ملاحظه است.
مهندسی صنایع در زمره معدود رشته های مهندسی می باشد که پیوندی عمیق با امور انسانی (Human Affairs) دارد. تقریبا در تمامی مباحث این رشته، درهم تنیدگی عمیقی مابین انسان و ماشین دیده می شود. لذا دور از انتظار نخواهد بود که مسائل دشوار در حوزه امور انسانی همچون اخلاق و فلسفه اخلاق در تمامی زمینه های مهندسی صنایع حاضر باشند. همین موضوع یکی از مواردی است که باعث خاص بودن مهندسی صنایع می گردد و از عوامل اساسی در هویت بخشی به ان می باشد.
در تمامی حوزه های اصلی مهندسی صنایع می توان رد پای پر رنگ امور انسانی را مشاهده نمود. به عنوان مثال در هر زمینه در مدیریت زنجیره تامین و لجستیک که وارد شویم، بایستی امور انسانی را در نظر بگیریم. در مدیریت تولید و عملیات نیازمند لحاظ کردن کامل نیازمندی های انسانی (چه فیزیکی و چه عاطفی) هستیم: در برنامه ریزی تولید شاهد بهینه سازی سیستمی متشکل از منابع فیزیکی تولید (ماشین آلات، مواد، انرژی، سیستم های نرم) با منابع انسانی (کارگران و کارکنان) می باشیم، در طراحی ایستگاه های کاری ملاحظات مربوط به ارگونومی و ارزیابی و متعادل سازی کار و زمان باید در نظر گرفته شوند. در نگهداری و تعمیرات، در کنترل کیفیت، در مدلسازی ریاضی و تحقیق در عملیات و دیگر زمینه ها همواره یک پای ثابت هر برنامه ریزی، انسان ها و ملاحظات مربوط به آنها می باشند.
در این بین در نظر گرفتن مسائل اخلاقی و لحاظ نمودن آنها در هر نوع برنامه ریزی، نقش مهمی را در میان دیگر امور انسانی بازی می کند. بخصوص در شرایط فعلی که شاهد ورود تدریجی هوش مصنوعی و نقش روزافزون آن در حوزه های تصمیم گیری هستیم، اهمیت موضوع دو چندان می گردد.
در این یادداشت قصد بر آن است که که با پرداختن به موضوع اخلاق، نقش ویژه آن در هویت بخشی به مهندسی صنایع مورد بررسی قرار گیرد. ولی ابتدا به دیدگاه ها و رویکردهای موجود در مهمترین مباحث مهندسی صنایع، یعنی برنامه ریزی و بهینه سازی خواهیم پرداخت.
لازم به ذکر می باشد که در حال حاضر برای تمامی رشته های مهندسی کدهای اخلاق تعریف شده و معتبری در جهان وجود دارند. ولی این کدها در کلیت خود مربوط به رعایت اخلاق حرفه مهندسی توسط مهندسین آن رشته ها می شوند. در حالیکه در این یادداشت بحث روی اخلاق و امور انسانی عجین شده و تنیده شده در رشته مهندسی صنایع است.
2- ویژگی های موضوعات مطرح در حوزه های برنامه ریزی و بهینه سازی
تمامی رشته ها و تحقیقات علمی بر مبنای مجموعه ای از مفروضات و اصول اساسی عمل می نمایند که به آنها پارادایم گفته می شود. در اصل پارادایم مجموعه ای از مفروضات نظری، بنیادی و قوانینی هستند که یک جامعه علمی را هدایت می کنند.
در علوم اجتماعی پارادایم ها برحسب ویژگی شان به چهار دسته تقسیم بندی می گردند:
1- اثبات گرایی Positivism
بنا به این پارادایم، واقعیت، عینی است و مستقل از محقق می باشد. ارزش های شخصی محقق، شناخت واقعیت بیرونی را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
2- تفسیری Interpretive
طبق این پارادایم، واقعیت تحت تاثیر تجربه و تفسیر انسان قرار دارد. معرفت عینی نیست و دارای وجوه و تفاسیر متعددی می باشد.
– نظریه انتقادی Critical Theory
در این دیدگاه، واقعیت مستقل از ذهن انسان است ولی تحت هیچ شرایطی نمی توان به صورت کامل و عینی به آن دست یافت.
4- پسا ساختارگرایی Post-Structuralism
نقش محقق بازنمایی چند لایه از واقعیت های اجتماعی از طریق زبان و گفتمان است.
یکی از انواع مرسوم نوع شناسی در حوزه مسائل برنامه ریزی و بهینه سازی عبارت است از:
+پارادایم کمی (سخت)
+ پارادایم کیفی (نرم)
1-2- ویژگی های پارادایم کمی و مسائل سخت
+ ماهیت مشخص و دقیقا تعریف شده ای دارند.
+ ساختار مساله و ذینفعان کاملا شفاف هستند. زیر مساله ها قابلیت مهندسی شدن را دارند.
+ هدف محور می باشند.
+ تحلیلگر و حل کننده مساله نقش مشاور و توصیه گر را ایفا می کند.
+ امکان فرموله کردن عدم قطعیت های آینده وجود دارد.
+ داده ها و اطلاعات از منابع قابل اعتماد گردآوری شده اند.
+ جواب ها بر اساس مدل ریاضی و مجموعه ای از آلگوریتم های بهینه سازی به دست می آیند.
+ مسائل سخت مربوط به جهان فیزیکی می باشند.
+ از عقلانیت کلاسیک در تحلیل مسائل سخت استفاده می شود.
+ تحلیلگر به صورتی کاملا بی طرفانه و عینی سازمان را مورد بررسی قرار می دهد.
پارادایم ارزشی رویکرد سخت عبارت است از:
+ تمرکز اصلی روی تصمیم گیری
+ ارزیابی مبتنی بر اثر بخشی اقتصادی
+ تکیه بر مدل های ریاضی
ملاحظه می شود که ارزش های مورد توجه رویکرد سخت نتیجه گرایانه، ملموس و اندازه پذیر می باشند. به دلیل ماهیت رویکرد سخت، این پارادایم کمتر به ارزش های اخلاقی (Ethical)می پردازد، چرا که این ارزش ها نزد افراد و گروه های مختلف متفاوت می باشند.
در مقابل، ارزش های وجدانی (Moral) چون جهان شمول و به طور یکسان مورد پذیرش افراد و گروه های مختلف می باشند، در رویکرد سخت مورد توجه قرار گرفته اند.
2-2- ویژگی های پارادایم کیفی (نرم)
الف – اتکای فلسفی به رویکردهای غیر اثباتی (ذهن گرا و تفسیری)
ب – اتکا به داده های شفاهی، روایتی و گفتمانی
ج – تاکید روی تحلیل های کیفی
د – رابطه متقابل محقق و سوژه مورد بررسی
3- امور انسانی و اخلاق
امروزه در تمامی زمینه ها شاهد افزایش نگرانی ها از عدم رعایت اصول اخلاقی می باشیم، از مشکلات محیط زیست و عدالت اجتماعی تا ارزش های انسانی. دشواری اندازه گیری کمی اصول اخلاقی و تبدیل معیارهای ذهنی به قالب ریاضی، این امر را بیش از پیش دشوار می نماید. محدودیت روش علمی در برخورد با موضوعات ذهنی، ریشه اصلی تنش مابین مباحث برنامه ریزی و بهینه سازی و مفاهیم اخلاقی می باشد.
علیرغم اهمیت موضوع اخلاق، عده ای توصیه نموده اند که مفاهیم اخلاقی خارج از حوزه های برنامه ریزی و در کنار آن دیده شوند.
به اعتقاد این محققین یکپارچه کردن ارزش های اخلاقی با مباحث مهندسی صنایع باعث تضعیف عینیت متدولوژی روش خواهد شد.
برای ورود به بحث،بهتر است ابتدا به تفاوت های مابین اخلاق و وجدان بپردازیم.
- اخلاق و وجدان Ethics and Morals
تمایز چندان دقیقی مابین معیارهای اخلاقی و وجدان وجود ندارد. از نظر کلی می توان معیارهای وجدانی را معیارهایی دانست که یک توافق جهانی روی آنها وجود دارد و معمولا مستقل از ملیت و عقاید و انسان ها هستند در حالیکه معیارهای اخلاقی از فردی به فرد دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت می باشند.
اخلاق را می توان در سه حوزه دسته بندی نمود:
+ اخلاق هنجاری Normative (تعیین استانداردهای اخلاقی)
+ اخلاق کاربردی Applied (کاربرد نظریه های اخلاقی)
+ فرا اخلاق Meta Ethics (مفهوم اخلاق)
مهندسی صنایع در بطن خود ارتباط بسیار نزدیکی با اخلاق هنجاری دارد.
1-3- رویکردهای هنجاری به اخلاق و وجدان
می توان رویکرد هنجاری را در دو حوزه مورد ملاحظه قرار داد:
الف) رویکرد منفعت رسانی Utilitarian Approach
در این رویکرد تلاش بر این است تا نتایج برنامه ریزی بیشترین منافع را برای بیشترین افراد فراهم نماید.
ب) رویکرد فردگرایانه Individualism Approach
در این رویکرد هدف از برنامه ریزی تامین منافع بلند مدت افراد بطور مستقل می باشد.
ج) رویکرد حقوق اخلاقی Moral Rights Approach
این رویکرد بر رعایت آزادی ها و حقوق اساسی افراد تاکید دارد. به بیان دیگر نتایج طراحی ها و برنامه ریزی ها بایستی تضمین کننده حقوق ذینفعان و بهره مندان از آنها باشد. این حقوق در حالت کلی عبارتند از:
– حق رضایت مندی
– حق داشتن زندگی خصوصی
– حق آزادی عقیده
– حق آزادی بیان
– حق حیات و امنیت
– حق برخورداری از عدالت
د) رویکرد عدالت Justice Approach
این رویکرد برمبنای برابری، انصاف و عدم تبعیض قرار گرفته است. از طرح ها و برنامه های ارائه شده انتظار می رود تا عدالت را جنبه های اساسی آن برای بهره مندان رعایت نمایند. مهمترین جنبه های عدالت عبارت هستند از:
– عدالت در توزیع
– عدالت در رویه ها
– عدالت درجبران زحمات افراد
2-3- اخلاق در مهندسی صنایع
از دیدگاه سنتی، روش های مهندسی که بر پایه فیزیک قرار دارند، با این قصد ساخته می شوند که جواب های مناسب را مستقل از ادراک ها، ارزش ها و احساسات انسانی به دست آورند. این روش ها و رویکردها را عینی می نامیم و فاقد هر گونه ارزش های ذهنی می باشند.
در این روش ها و رویکردها هر گونه دغدغه اخلاقی کنار گذارده می شوند. به بیان ساده تر این نوع از رویکردها تنها جنبه های طبیعی جهان فیزیکی اطراف ما را در نظر می گیرند.
از یک طرف خارج نمودن اخلاق از مباحث مهندسی خود یک مساله اخلاقی می باشد. از سوی دیگر، داخل نمودن اخلاق به درون روشها و رویکردها، با توجه به اینکه اکثر مدلهای مورد مطالعه، در عمل مورد ساده سازی قرار گرفته اند، باعث می گردد تا برخی از سئوالات اخلاقی عامدانه کنار گذاشته شوند.
تکنیک ها و رویکردها هر چه که باشند، چه ملاحظات اخلاقی را در نظر بگیرند یا در نظر نگیرند، همواره مباحثی اخلاقی وجود خواهند داشت که در ورای این روش ها قرار خواهند گرفت.
تکنیک های مهندسی صنایع حتی هنگامی که برای حل مسائل کاملا ساخت یافته ای نظیر مدیریت زنجیره های تامین، لجستیک، مکان یابی، برنامه ریزی تولید و غیره هم به کار برده می شوند، به دلیل بروز تضاد منافع نظیر مسائل زیست محیطی، دسترسی به مواد اولیه، کیفیت زندگی انسان ها و غیره، می توانند با چالش های اخلاقی مواجه گردند.
همواره در کنار مسائل فنی، مسائل اخلاقی هم وجود دارند که با مفاهیم انسانی، ارزش های معنوی، تضاد منافع ذینفعان، اثرگذاری های اجتماعی و غیره در ارتباط هستند. به عنوان مثال با مطرح شدن مبحث توسعه پایدار، عملا مسائل اخلاقی وارد حوزه های کاری متعددی در مهندسی صنایع گردیدند.
می توان دیدگاه های محققین در مبحث اخلاق در برنامه ریزی و بهینه سازی را به صورت زیر دسته بندی نمود:
+ اخلاقیات را کانون مداخلات مباحث گوناگون در مباحث برنامه ریزی و بهینه سازی می دانند.
+ اصرار دارند کدهای اخلاقی، حاکم بر اعمال شخصی و حرفه ای مهندسین صنایع باشند.
+ مهندسی صنایع را در قبال مسئولیت های اخلاقی/اجتماعی پاسخگو می دانند (نظیر مدلسازی توسعه پایدار یا بحث مسئولیت های اجتماعی).
برخی از محققین بحث امکان و کفایت در نظر گرفتن مباحث اخلاقی را در مهندسی صنایع و تکنیک های وابسته به آن مطرح نموده اند. از نظر این محققین می توان رویکردهای ورود اخلاق به درون مهندسی صنایع را به صورت ذیل طبقه بندی نمود:
الف) اخلاق را موضوعی ببینیم در بیرون از تکنیک ها و روش های مهندسی صنایع.
به این معنا که پس از به دست آوردن جوابها با استفاده از روشهای مهندسی صنایع، آن دسته از جواب ها را که با اصول اخلاقی سازگارند انتخاب نماییم و بقیه را به کنار نهیم. این روش کاملا کلاسیک است و تضمینی ایجاد نمی کند که جواب به دست آمده حتما اخلاقی ترین جواب ممکنه باشد.
ب) اخلاق را موضوعی ببینیم در درون تکنیک ها و روش های مهندسی صنایع.
یعنی تکنیکها و روشهای حل را اخلاق محور تعریف کنیم و تلاش نماییم اخلاق را به شکل معیار یا هدفی در درون آن ببینیم. این کاری است که می تواند در تصمیم گیری چند معیاره انجام شود. مشکل این روش در این است که به دلیل محدودیت های موجود ممکن است نتوان تمامی اصول اخلاقی و انسانی مورد نظر را درمدل و تکنیک گنجانید.
ج) اخلاق را موضوعی ببینیم در ورای تکنیک ها و روش های مهندسی صنایع.
چگونه می توان نگرانی های اخلاقی را که ورای مدل و تکنیک هستند در آنها ادغام نمود؟ رویکرد پیشنهادی، رویکرد اخلاق ورای تکنیک های مهندسی صنایع می باشد. می توان پذیرفت که «تمامی مدل ها ناکامل هستند» و لذا برخی ملاحظات وجود دارند که همواره خارج از هر مدلی باقی خواهند ماند.
در حقیقت در این رویکرد در حال ساخت یک متامدل هستیم که ارزش های کمی و کیفی را با هم تلفیق نموده است. با انطباق اندازه های کمی و ارزش های کیفی، حلی حاصل می گردد که هم به صورت عینی و هم ذهنی بهینه است. سیستم های دینامیکی، مدلسازی سیستم های نرم، سیستم های دینامیکی غیر خطی، مدلسازی عامل محور (ABM)آلگوریتم های تکاملی، تکنیک های کنترلی نظیر کنترل بهینه و کنترل تطبیقی همگی مثال هایی هستند از رویکردها و تکنیک هایی که می توانند در مدلسازی مسائل دشوار اخلاقی کمک کننده باشند.
ورود مباحثی چون یادگیری ماشین، شبکه های عصبی، سیستم های همزاد دیجیتال، هوش مصنوعی و غیره، همگی می توانند نوید بخش این موضوع باشند که می توانیم به صورتی موثرتر و با محدودیت های کمتر امور انسانی و اخلاقی را در مهندسی صنایع منظور نماییم.
4- نتیجه گیری
رشته مهندسی صنایع از همان بدو ایجاد، در زمره موفقترین و موثرترین رشته های مهندسی بوده است. این موفقیت باعث شده است تا همواره سئوالاتی در خصوص دلایل این موفقیت و به دنبال آن، ماهیت این رشته به وجود آیند.
یکی از دلایل اساسی برای این موفقیت، قابلیت مهندسی صنایع برای درهم تنیدگی با امور انسانی و اخلاقی می باشد. این قابلیت باعث گردیده است تا این رشته به خوبی در تحلیل و برنامه ریزی و بهینه سازی سیستم های متشکل از انسان و ماشین نقش ایفا نماید.
این یادداشت تلاش دارد تا ضمن تشریح نقش امور انسانی در مهندسی صنایع و شکل گیری هویت آن، نشان دهد که چگونه چنین در هم تنیدگی رخ می دهد و اینکه مطرح شدن مباحث جدیدی چون یادگیری ماشین و هوش مصنوعی نه تنها تهدیدی برای مهندسی صنایع محسوب نمی گردند، بلکه باعث خواهند شد تا محدودیت های عمده ای که پیش پای این رشته در منظور نمودن امور انسانی و اخلاقی وجود دارند، تا حد زیادی از میان برداشته شوند.
مراجع:
1- مبانی فلسفی دانش تحقیق در عملیات، دکتر علی محقر و دکتر محمد حسن ملکی، انتشارات دانشگاه تهران، 1393
2- برنامه ریزی تعاملی، راسل ایکاف ترجمه دکتر سهراب خلیلی شورینی، کتاب ماد، 1375
3- اخلاق در پژوهش عملیات، دکتر عادل آذر و سهیلا خدامی، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال ششم، شماره 1، 1390
4- رویکرد اخلاقی در پژوهش عملیاتی، دکتر عادل آذر و نسیبه محمد پور و علی نظر منصوری، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال هشتم، شماره 1، 1392
5- حل مسائل پیچیده اخلاقی با استفاده از تحقیق در عملیات، امیر رضا آیت اللهی، سیزدهمین کنفرانس بین المللی مهندسی صنایع، 1395
6- رویکرد اخلاقی به تحقیق در عملیات، دکتر جمشید صالحی صدقیانی و امیر رضا آیت اللهی و موسی رضوانی چمن زمین، اولین کنفرانس ملی رویکردهای نوین در مدیریت کسب و کار، دانشگاه تبریز، 1393
7- Wenstøp, F., & Koppang, H. (2009). On operations research and value conflicts. Omega, 37(6), 1109-1120
8- Gass, S. I. (2009). Ethical guidelines and codes in operations research. Omega, 37(6), 1044-1050.
9- Le Menestrel, M., & Van Wassenhove, L. N. (2009). Ethics in Operations Research and Management Sciences: A never-ending effort to combine rigor and passion. Omega, 37(6), 1039-1043.
10- Ormerod, R. J., & Ulrich, W. (2013). Operational research and ethics: A literature review. European Journal of Operational Research, 228(2), 291-307.
11- Brans, J. P., & Kunsch, P. L. (2010). Ethics in operations research and sustainable development. International Transactions in Operational Research, 17(4), 427-444.
12- Brans, J. P., & Gallo, G. (2007). Ethics in OR/MS: past, present and future. Annals of Operations Research, 153(1), 165-178.
13- Kunsch, P. L., Kavathatzopoulos, I., & Rauschmayer, F. (2009). Modelling complex ethical decision problems with operations research. Omega, 37(6), 1100-1108.